قهر دریا اثر یاشار کمال

مشخصات کتاب قهر دریا

به قلم یاشار کمال

• ترجمه رحیم رئیس نیا
• چاپ اول سال ۱۳۶۴
• انتشارات نگاه
• قطع: رقعی
• جلد: شومیز

بخشی از کتاب قهر دریا :

لنگه در کج و کوله قهوه خانه با لگد سختی روی پاشنه اش چرخید و دهان گشود و پیش از زینل که ششلولی به دست داشت، لودوس که دریا را در بیرون برآشفته بود، با گرد و خاک به درون پورش آورد.

زینل ابتدا لحظه ای دم در دو دل ماند و سپس به سنگینی پا پیش گذاشت و با صلابت میان چهار چوب در ایستاد و راه آمد و شد را بست و ششلول را به طرف احسان گرفته، چند بار پیایی آتش کرد. حاضران در قهوه خانه همه بر جا خشکشان زد و نعره دلخراش احسان بلند شد:

«آ. . .خ سوخت . . .م مادر!»

و صدای دومین سوختم« انگار که از ته چاهی باشد، یواش درآمد. از صندلی پایين لغزيد و نقش بر زمین شد و خون از گردنش شره زد و کمي بعد بند آمد. خیز برداشتن سلیم ماهی گیر از میان حاضران بهت زده با »سوختم مادر« گفتن احسان و پریدنش به روی زینل و گرفتن مچ دست او همه هم زمان شد.

سلیم ششلول را گرفته بود و حیرت زده گاه به طپانچه که از دهانه اش دود بیرون می زد نگاه می کرد و گاه به زینل که بر جا میخ شده بود. همه کسانی که توى قهوه خانه بودند از صدای شرق یک سیلی دفعتا يکه خوردند، اما باز هم کسی از جایش تکان نخورد. سلیم با دست چپ گردن زینل را گرفته بود و با دست راستش تا او می خورد، به خوردش می داد. زینل هم سرش را میان دست هایش گرفته و دو تا شده بود و با هر مشت و سیلی او بیشتر مچاله می شد. ششلول هم که دیگر از لوله اش دود بیرون نمی آمد، زیر اجاق قهوه خانه افتاده بود. سليم ماهی گیر با دست های ی که مثل پتک سنگین بود، زد و زد