نقد و بررسی
سیندخت اثر علی محمد افغانیاثری دیگر از نویسنده کتاب شوهر آهو خانم
با اطمینان خرید کنید، کتابفروشی میم داری نماد اعتماد از وزارت صنعت، معدن و تجارت می باشد
مشخصات کتاب رمان سیندخت
- چاپ اول سال ۱۳۶۰
- انتشارات امیرکبیر
- قطع: رقعی
- جلد: شومیز
- نویسنده: علی محمد افغانی
بخشی از کتاب سیندخت:
شب خنك بود و گرماسنج اتاق هتل ، وقتی که آقای بهمن فرزاد مدیر کارخانه روغن موتوراهواز در را گشود و به قصد خوابیدن لباس هایش را بیرون آورد و در گنجه جارختی آویخت ، از بیست درجه تجاوز نمی کرد. با این وصف او کلافه بود . از گرمای خیالی که گمان می کرد آن سال از بداقبالی و شايد يك ماه زودتر به سراغ خوزستان آمده بود ، کلافه بود .
مشروب نخورده بود ، ولی چنانکه گفتی دوش آب گرم گرفته است در سرو صورت ، گردن ، و شانه هایش احساس خلجان و گرما می کرد ؛ يك گرهای جفنگ و دل آزاری که ظاهراً ناشی از کوفتگی اعصابش بود و مثل مورچه زیر پوستش راه میرفت .به خصوص وقتی که فکر می کرد ممکن است تمام شب راهمانطور بیخواب بماند و صبح فردا نتواند با نشاط سرزندگی لازم سرکارش حاضر شود ، بیشتر کلافه میشد .
از جیرجیر تختخواب وقتی که از دنده ای به دندهای میغلتید ، از سفتی بالش یا نرمی تشك و چسبندگی ملافه که هر کدام برای بی خوابی او بهانه ای بود ، از صدای خفیف اتومبیلی که در آن ساعت نیم شب از جاده اسفالته جلوی هتل می گذشت و نور چراغ هایش پنجره اتاق را روشن می کرد ، از گفتگوها و مذاکراتی که آن شب ضمن خوردن شام وهمچنین پس از شام ، طی چهار ساعت طولانی با اعضاء هیئت مدیره شرکت داشت و همه آن اينك مثل بانگی که زیر طاق يك گنبد بکنند در مغزش منعکس میشد و تارهای حساس شده اعصابش را غلغلك ميداد ، از خودش که خودش را به يك زندگی مجردی یکنواخت و اقامت در هتل ها و پانسیون ها محکوم کرده بود ، کلافه بود.
بازوانش را شل می کرد و پاهایش را کش میداد و از زیر ملافه ، خنکی های این گوشه و آن گوشه تشك را لمس می کرد . ولی در پس پرده سبك شده روحش میدید که توی سالن سبزرنگ هتل با چلچراغ روی سرش ، کنار اعضاء هیئت مدیره که همه مردان سالمند و صاحب جاهی بودند ، دورمیز …
چاپ قدیمی، اصلی کتاب سیندخت از علی محمد افغانی با تخفیف ویژه در کتابفروشی میم
اگر این کتاب را دوست داشتید، کتاب رمان خانوم از مسعود بهنود را به شما پیشنهاد میکنیم
0دیدگاه