آفریقا، افسانه های آفرینش اثر یولی بایر

کتاب آفریقا، افسانه های آفرینش

The origin of Life and Death

African Creation Myths Book by Ulli Beier

چیف هورست یولریش بایر، معروف به یولی بایر «1922 – 2011»، ویراستار، نویسنده و محقق آلمانی بود که نقش پیشگامی در توسعه ادبیات، نمایشنامه و شعر در نیجریه، گینه نو و سایر کشورهای آفریقایی داشت.

مجموعهٔ ۲۲ اسطوره در کتاب آفریقا، افسانه های آفرینش اثر یولی بایر، در میان بیش از هفتصد افسانه آفریقایی جمع آوری شده است. اولین داستان با عنوان افسانهٔ «چگونه جهان از یک قطره شیر پدید آمد؟» شروع می شود و با افسانهٔ «زنی که می خواست سرنوشت خود را تغییر دهد» پایان می یابد.

کتاب آفریقا افسانه های آفرینش نوشتهٔ یولی بایر، اولین بار در سال ۱۹۶۶ میلادی انتشار یافت. در ایران نیز سال ۱۹۷۵ میلادی توسط آقای ژ. آ. صدیقی ترجمه و در انتشارات مطبوعاتی عطائی چاپ و منتشر گردید.

در کتاب آفریقا، افسانه های آفرینش، به غیر از روایت داستان ۲۲ افسانه، بخش های دیگری با عنوان «اسطوره شناسی»، «فرهنگ اسطوره های آفریقایی»، «فرهنگ و زادگاه مردم اسطوره ها» و «گردآوارن اسطوره های آفریقا» به نگارش درآمده است.

بخشی از مقدمه کتاب به قلم یولی بایر:   

“امروزه به سختی یک دانش آموز آفریقایی وجود دارد که با افسانه های آفرینش کتاب مقدس آشنا نباشد. اما به چند نفر از آنها داستان های خلقت مردم خود آموزش داده شده است؟” 

همه ما علاقه مند به درک رابطه خود با خدا، مرگ و ماوراء طبیعی هستیم، صرف نظر از اینکه چه اعتقادی داریم.

این کتاب حاوی اسطوره های مختلفی است که هر کدام مانند دیگری مجذوب کننده هستند. در یکی، انسان زمانی در پیشگاه خدا وجود دارد‌ و شکل می گیرد که، گوسفندی پس از نبردی که انسان در برابر حیوانات خطرناک پیروز می‌شود، از شادی دیوانه می‌شود. در افسانهٔ دیگری، مردم قبل از اینکه توسط خالق خود به زمین فرستاده شوند، سرنوشت خود را تعیین می‌کنند. قطره شیری که در داستانی دیگر چیزهای دیگری به دنیا آورد.

داستان مورد علاقه من داستان “چرا آسمان تا این اندازه دور است” (داستانی از نیجریه) است. قبل از اینکه آسمان از زمین دور شود، مردم برای به دست آوردن غذا مجبور نبودند آنقدر کار کنند، زیرا سخاوتمندانه، آسمان به آنها اجازه می داد تکه های آن را بریده و بخورند.

با فراوانی غذا، اسراف می آید. آسمان به مردم هشدار داد که اگر به ریختن تکه های آن در انبوه زباله ادامه دهند «زیرا آنها بیش از آنچه که می توانند بخورند، تکه های آسمان را قطع می کنند»، عصبانی می شود. مردم به هشدار توجه کردند، اما یک زن بیش از حد قطع کرد و از شوهرش و از تمام روستا خواست تا به او کمک کنند و قطعه آسمان را تمام کند. وقتی نتوانستند همه را مصرف کنند، تکه ها را روی زباله ها انداختند. همانطور که وعده داده شده بود، آسمان بسیار آزرده شد و از زمین و انسان بسیار دور شد. حالا انسان باید برای غذا کار کند و….

در ادامه