نقد و بررسی
از دل به کاغذ اثر جواد مجابی- نویسنده: جواد مجابی
- ناشر: نشر قطره
- سال چاپ: چاپ اول ۱۳۶۹
- قطع: رقعی
- جلد: گالینگور( سخت )
- کیفیت: خوب
کتاب از دل به کاغذ
بخشی از متن کتاب
گردآلود سفری چند روزه بودیم، آشفته و خاکی و خسته، کمی گرسنه و بسیار تشنه. جاده خاکی را پرسان پیدا کرده بودیم و در مسیر داغ و خلوت آن تا در باغ رانده بودیم، بار دیگر نشانی را که معمار روی تکه کاغذی برایمان نوشته بود، نگاه کردیم و پلاک و رنگ سبز در و شیروانی زردرنگ و دیوار خزه بسته که علامت اصلی بود همان بود که باید باشد. در زدیم. معمار آمد
دم در، تعارف کرد. رفتیم تو.
-چای حاضر است.
خواهر معمار آمد سلام کرد، آشنا شدیم. رفت کنار زن و دخترم نشست و افتادند به وراجی.
خواهر معمار، صاحب این خانه بود. شوهرش مهندس کشاورزی بود كه در يك تصادف مرده بود تعریف کردند تنها بوده و مست. ماشینش را برای اینکه بین دو کامیون له نشود، به سرعت از جاده خارج کرده بود، خورده بود به درخت کنار جاده. نعشش را بزحمت از شاخه زبان گنجشک پایین آورده بودند. توی کاسه سرش پر از حشراتی بود که به زنبور عسل شباهت میبرد. حشره ها بدنی زرد رنگ با بال های سبز داشتند. کوچک تر از زنبور بودند با نیشی پر خراش، کسی تا آن روز این حشره را در آن حوالی ندیده بود. زن میگفت تا مدتها رغبت نمی کردند عسل بخورند، جسد را که پایین آورده بودند، دستها و صورتش آغشته به خون و عسل بود. کاسه سرشکسته بود با ترکی مهیب، درون کاسۀ سر پر از آن حشره ها بود.
0comments