نقد و بررسی
داستان پداگوژیکی اثر آ.ماکارنکو (۲ جلد)چاپ قدیمی و متن اصلی | دو جلدی کامل
کتاب داستان پداگوژیکی
سال ۱۹۲۰ سومين سال موجودیت جمهوری نوبنیاد شوروی است. هنوز غرش آخرین شلیکهای جنگ اخلی خاموش نشده است. زندگانی مسالمت آمیز تازه در کشور آغاز می گردد. در این سال آنتون سمیونویچ ماکارنکو آموزگار جوان بدستور اداره تحصیلات ملی در نزدیکی شهر پولتاوا، در جنوب روسیه برای بزهکاران نابالغ کولوني تأسيس می کند که بعدها نام کولونی ماکسیم گوركی بخود می گیرد.
کودكان بی سرپرست که پدران و مادرانشان در سالهای جنگ داخلى و در اثر گرسنگی و بیماریهای همه گیر کشته شده اند، کودکانی که گرد باد سالهای جنگ به تمام جادهها و راه های روسیه پرتابشان کرده است در اینجا جمع شده اند. کار تربیت کودكان بی سرپرست بزودی موضوع اساسی زندگانی آموزگار جوان شد. کمی بعد در سال ۱۹۲۷ ماکارنکو در عین حال مدیریت کومون کودكان بنام فلیکس ادموندویچ دزرژینسکی واقع در پیرامون خارکوف را نیز بعهده گرفت.
ماكارنكو در باره ی خود نوشت : طی سی سال زندگانی آموزگاری من ۳۰۰ هزار ساعت کار شدید را تحمل کردم، از زیر دستهای من بیش از ۳۰۰۰ کودک رد شد، من مربی هستم . پانزده سال آخیر را برای بكار بستن عملی و تدقيق اسلوب آموزش و پرورش کلتکیفی شوروی صرف کرده ام. من برای این منظور با زحمات فراوان كلكتيف کارآزمودهای ایجاد کرده ام که تمام نظرات مرا عملی ساخت.
ماکارنکو در کولونی خود جوانان بسیار خوبی، مردمان خردمند با اخلاقيات والا و سلیقه های زیباپسندی و توقعات تكامل یافته پروراند. در فرایند این کار او اسلوب نوآورانه پداگوژیکی خود را ایجاد نمود که او را با پداگوگهای برجسته ی جهانی همطراز میسازد. قریحه ی سرشار نویسندگی به او کمک کرد تا تثوری پداگوژیکی خود را در قالب هنری بیان نماید و آنرا در دسترس محافل اجتماعی جهان قرار بدهد.
0دیدگاه