نقد و بررسی
گرگ بیابان اثر هرمان هسهچاپ قدیمی و متن کامل با تخفیف ویژه
با اطمینان خرید کنید، کتابفروشی میم دارای نماد اعتماد از وزارت صنعت، معدن و تجارت می باشد.
مشخصات کتاب گرگ بیابان
به قلم هرمان هسه
- ترجمه قاسم کبیری
- چاپ سال ۱۳۷۶
- انتشارات فردوسی
- به ضمیمه بازخوانی و تفسیری انتقادی نوشته ادوین کیس بیر
- قطع: رقعی
- جلد: شومیز
درباره کتاب گرگ بیابان :
این كتاب شامل یادداشت های مردی است که به ما از آدمی به نام گرگ بیابان یعنی همان أصطلاحی که اغلب خودش به کار می برد رسیده است. در اینکه آیا این نوشته احتياجی به اظهار نظر به صورت مقدمه دارد یا خیر جای گفتگو است. من، بہر حال خیال می کنم که احتياج باشد چند ورقی به اوراق گر گ بیابان اضافه نموده و سعی نمایم خاطراتی را که از او دارم به روی کاغذ بیاورم.
البته آنچه که من راجع به او میدانم كم و جمع است. راستش را بخواهید، من در مورد اصل و نسب وزندگی گذشته او به هیچ وجه چیزی نمیدانم. با این وجود اثری که شخصیت او در من باقی گذاشته، عليرغم همه اینہا، اثری ژرف و رقت انگیز می باشد.
هاری هالى مرد آگاهي است که بنفس خویش معرفت یافته و تمامى افتضاحاتی که در زیر بارشان مصیبت می کشد در همين اشراف به وضع خویش نهفته است، می داند که موجود فلك زده ئی است که در فریبندگی های پر زرق و برق تمدن و شهرهای پر جمعیت چون مگسی در تار عنكبوت اسیر شده است و به چشم خویش می بیند که چگونه سرنوشت درباره اش تصمیم می گیرد، با این وجود مأيوس نمیشود و در عين حال که در تنگنا افتاده است می خواهد از لحظات استفاده کند: مطمئن بودم که اگر کسي فقط و فقط با لحظات حال زندگی کند و با علاقمندی کامل به هر گلی که در سر راهش است نگاه کند و هر درخششی راکه برروی هر لحظه گذرامی رقصد.
صفحه نخست داستان :
فقط برای دیوانگان
آنروز همانطور گذشته بود که روزهای دیگر می گذرند. بر طبق روش ابتدائی و خسته کننده خود آنرا تلف کرده بودم . یکی دو ساعت را با کار کردن گذرانده و صفات کتاب های کهنه را به دقت خوانده بودم، دو ساعت هم درد کشیده بودم، از همان دردهائی که مبتلی به آدم های پیر است و با خوردن گردی خوشحال شده بودم که درد رضایت داده بود از بين برود. در حمام گرم دراز کشیده و گرمای ملايم آنرا جذب کرده بودم. سه بار پست آمده و نامه ها و بخشنامه هائی را که میلی به دیدارشان نداشتم آورده بود تا بررسی کنم. ورزش نفس کشیدنم را انجام داده بودم ولی راحت تر دیدم که از ورزش اندیشیدن صرف نظر کنم.
پیاده روی يك ساعته ام را انجام داده و به طرح های زیباترین ابرهای پرمانندی که به صفحه آسمان رقم زده شده بودند نظر دوختم. چقدر لذت بخش بود خواندن کتاب های قدیمی و دراز کشیدن در حمام. ولی روی هم رفته خوشی و لذتی در آن وجود نداشت. از همان روزهائی بود که مدت های مديد تقدير نصيبم کرده بود. در حد متوسط مطبوع و رو ی هم رفته قابل تحمل و بردباری. یکی از آن روزهای ملالت بار مردم ناراضی و میان سال، از آن روزهائی که فاقد درد، دلواپسی، اضطراب و نا امیدی خاص می باشند، روزهائی که با واقع بینی و…
0comments